"دیزی استون و جیدن بلک فقط در اتاق نشیمن در حال معاشقه سیکس گلشیفته فراهانی بودند و دوست دختر خود را در شبکه های اجتماعی محکوم می کردند که پدر جیدن برای سلام آمد. او خیلی بامزه بود و دیزی قطعا متوجه آن شد. او نمیتوانست به جیدن نگوید که چقدر عالی است، و همچنین چقدر دوست دارد چنین مردی را دوست داشته باشد. در قسمت اول، دیزی کمی استراحت می کند تا به دستشویی برود و پدر جیدن را درست زمانی که دارد از حمام بیرون می آید، پیدا می کند! او متوجه خروس بزرگ پدری می شود و نمی تواند جلوی دست زدن به آن را بگیرد. پدر می دانست که اشتباه می کند، اما احساس می کرد که درست می گوید. دیزی دیک خوب بابا را غرغره می کند و سپس به او اجازه می دهد که آن بیدمشک راف را لعنت کند. او قبلاً راه افتاد و مطمئن شد که روی صورت دیزی تقدیر می کند. این راز کوچک آنها بود، اگر جیدن وارد نمی شد و نمی دید که چه خبر است. دنبال کردن…..؛"